دندان زده. زده شده به دندان، کنایه از طمعکرده شده است. (آنندراج). مطلوب و آرزوشده. (ناظم الاطباء) : دندان زد هزار نگاه گرسنه بود لعل لبش که باده به آن رنگ و بو نبود. نظیری (از آنندراج)
دندان زده. زده شده به دندان، کنایه از طمعکرده شده است. (آنندراج). مطلوب و آرزوشده. (ناظم الاطباء) : دندان زد هزار نگاه گرسنه بود لعل لبش که باده به آن رنگ و بو نبود. نظیری (از آنندراج)